اصلا برای چه باید بنویسم . مگر تو مینویسی ؟ مگر تومیخوانی آنچنان که من میخواهم ؟
من مینویسم چنان که گوئی تو میخوانی اما آیا تو هممیخوانی چنان که من میبینم ؟
در این وانفسا خبری نیست که نیست.
نوبت عاشقی ما و منی نیست که نیست .
میشود خواب و خیالی شد و لبخندی زد .
لیک از وصل و وصالت خبری نیست که نیست .
حال دیگر نه منی مانده نه مائی در بین .
این همه درد عیان لیک دوا نیست که نیست .
درباره این سایت