محل تبلیغات شما





مرگ تدریجی یک رویا (@mononobehaa) | Twitter



بعضی وقتها که خسته میشم از گذشت زمان 

چه اینکه دیر میگذره و فرسودگی تدریجی دوری و تنهائی بیداد میکنه 
و چه اینکه زود میگذره و از عمر چیزی نمیمونه.
 
هم باید نبود تا اشکال و اشتباهی بوجود نیاد 
و هم باید بود که فراق بیداد میکنه 

بقول شهریار 
زندگی به من ثابت کرد که واقعا اینگونه نیست که از دل برود هر آنکه از دیده برفت.


کاش اونقدر عمیق حرف نمیزدم 
کاش اونقدر از ته دل همه چیز رو بیرون نمیریختم .

حالا انگار دیگه اون توان رو ندارم که بخوام دوباره 
اونجوری وارد موضوعی بشم و این کار تا آخر عمر تنهام میکنه.

خوبیش اینکه هستم و بدیش اینکه هستم 

هستم و ثابت شده که دروغی نبوده در ادعا
 
ولی این هستم قرار منو به دامان مرگ ببره 

مرگ تدریجی یک رویا 

حقیقت درد نیست آگاهیست

نگاهش کرد و خوابید

شاهراه آشنایم بود چشمانت ولی

اینکه ,تدریجی ,عمر ,بیداد ,دل ,ثابت ,تدریجی یک ,میگذره و ,بخوام دوباره اونجوری ,دوباره اونجوری وارد ,که بخوام

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

partpotcimus نمونه سوالات آزمون های بورس - اصول بازار سرمایه - تحلیل گری athentravom اجرای آردواز - پوشش سوله - ساخت خرپا و سقف شیروانی 09194568435 Ronald's memory پهلــوان بــــی مـــزار fefunslames Christine's blog بهاردوباره(خاطرات کموتراپی من) Alphonso's receptions