محل تبلیغات شما



هزاران بار میدانم 
تو اهل شهر آشوبی .
تو آشوبی خودت اصلا .
تو فریادی و آرامش ندارد موی زیبایت .
تو هر دم میکنی میلی و من افتان و خیزان میدوم حیران. 
تو میخندی و من میبینمت افشان .
تو با لبخندهایت میکنی آشوب حالم را .
و این جانم که حیران است و ویران است و دیوانه .
تو اصلا اهل آشوبی .
و من با تو نخواهم دید روی ماه آرامش .
ولی .
ولی بی تو نمیخواهم که آرامش بیابم .
من تو را میخواهم و بآشوب تو آرام آرامم .
خدا را رحم کن ای ناز دار ای  مهربانو 
دست بردار از فرار گیسوانت از میان دستهای خسته ی من .

من از هر روز افزونتر نیازم را هویدا کرده ام 
باشک دوچشمانم بدنبال نگاه ناز و راز آلوده ات بانو . 

حقیقت درد نیست آگاهیست

نگاهش کرد و خوابید

شاهراه آشنایم بود چشمانت ولی

تو ,ناز ,آرامش ,آشوبی ,حیران ,بانو ,و من ,ناز و ,نگاه ناز ,است و ,و راز

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Claudine's memory وبلاگ من talkapepet تهیه کنندهای سلامت در تابستان مدل های جدید مانتو لباس مجلسی زنانه و بافتنی شکیلا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد سایت تخصصی ماسک صورت درود و لعنت بر سیگار هایی که من را گذاشتند و رفتند به "خیال تو".... همه چی خون دلقک کوچولو